96 : دنیای تازه
اینترن خلاصه پای گذاشتیم در جدید ترین مسیر زندگی حس می کنم باید دوران پر درد و بیهوده ای باشه حسم می گه کمتر از اونچه شایسته این دوره باشه یاد بگیرم حسم می گه بیشتر کارهای اجباری بیهوده چشم انتظارم...
View Article97 : فلج کامل
مریض آقای 45 ساله ای هست که به گفته ی همکار محترم EMS ساعتی پیش تماسی داشته اند که ذکر کرده بودند دچار ضعف و بی حالی هستن! وقتی مریض به دست من رسید، به طور کامل فلج و آرفلکس بود ، از ترس نمی دونستم کجا...
View Article98 : عجایب خلقت
مریض خانم 37 ساله ای هستند مسافر که با اورژانس جاده ای به مرکز ما فرستاده شده بودند. به گفته ی همکار EMS برخورد سنگ با سر داشته اند. از سر و صورتش پیداست که خون ریزی زیادی داشته، هوشیاره ولی از درد...
View Article99 : خسته
عید نوروز 9 کشیک شلوغ و طاقت فرسای طب اورژانس در بخشی بدون رزیدنت و اتندهایی اغلی غایب خیلی خسته ام شونه های خسته ی من برای شروع توان این همه سختی رو نداشت اما گذشت زنده ام هنوز حس می کنم خستگی این...
View Article100 : چه قدر مسخره است
چه قدر همه چی مسخرست، اصلا باورت نمی شه ؟ این تویی؟ توی اون لباس سفید مسخره؟ همه دورت کردن؟ و تو دلت می خواد دیوونه بشی!! اینا چرا خوشحالن؟ چرا نمی فهمن از امشب دیگه خونه ی همیشگیت خونت نیست! اتاقت مال...
View Article۱۰۱ : سکوت
از همه دنیا و از همه آدماش متنفرم... دلم می خواد امروز دنیا برای همیشه تموم بشه... وای ... کاش می شد مُرد؛ ولی مادر نفهمد... غمگینم
View Article102 : اما نشد
روزی که داشتم ساکم رو می بستم فکر می کردم از پسش بر می یام، اما نشد... مغزم عین دیوونه ها خودشو می کوبونه به تمپورالای دو طرفم... گاهی این قدر شدید دکه همین طوری که نشستم یهو رینوره پیدا می کنم... یه...
View Articleمامان
مامان خوب هستی؟ رو براهی ؟ مامان بهت گفتم من زندگی رو باختم؟ من همه چی رو باختم مامان ... قبلا بهت می گفتم ، یه دستی سر من میکشیدی .... یه مهربانی با من میکردی الان که حتی نمی تونم بهت بگم ... مامان...
View Article
